• وبلاگ : سايه گاه خنک تنهايي
  • يادداشت : آن سو تر ها
  • نظرات : 9 خصوصي ، 32 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     
    + نرگس سادات 

    من وقتي مي آم اين جا ديگه نمي دونم چي بگم.....

    ايميله همونطوري که گفتم محشر بود.....عشق کردم

    شعرت هم که مثه هميشه حرف نداشت

    عزيزم....

    حالا برو خصوصي......


    مي گما احساس نمي کني احيانا سي متر گرد و خاک نشسته رو وبت؟

    تشريف بياوريد ما آپيديم

    سلام خوب بود/باي
    + دلارام 

    با ديار تو مي توان به اوج رسيد !

    perfect honey continuu az hard az you can

    پاسخ

    قررررررررررربونت :X !
    + آذر 

    يکي بياد منو جمع کنه از رو زمين !

    آب قندم بيارين ! :دي:دي

    شرمنده مي کني :دي

    + آذر 


    مرسي ياسمننننننن ! :X

    شنيدم حسابي خنديدين :دي

    چه حسي داشتي وقتي اسم منو خوندي و يکي ديگه اومد روي سن !؟ =))


    هنوز اونور پرچيني؟

    بابا بيا اينور دلمون واست تنگ شده

    سلام دوباره .

    يادم رفت كه دعوتت كنم . با اولين آپ بعد امتحانات آپم . حتما بيا

    نظر يادت نره !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

    + غريبه 

    سلام دوست خوب

    دل نوشته ات زيبا بود. راستي چه خبر از آن سو!

    ببخش دير اومدم ايام امتحانات بود ديگه! راستي اينو بنظرم غلط املائي داشتي!

    و چشم هايشان به ديدار پرواگان سوخته از بي فروغي شمع!


    ببخش خيلي دير اومدم...!

    اول بگم آهنگت خيلي دلنشينه!

    شعرتم قشنگ بود
    هر سوي پرچين که هستي باش
    دنياي خيالت از آن توست!

    وافعا قشنگ . . .


    واو!!

    قشنگ بوووووووووود . . .

    + آذر 


    و خدا :دي رو آفريد تا ما دعوامون نشه ! :دي

    اون دوما مربوط به ادبياته بود . حرفتو شوخي گرفتم به خاطر همين اينو گفتم . اگه مي دونستم جدي مي گي همچين حرفي نمي زدم !

    :دي:دي:دي ( واسه محکم کاري ! )

    + آذر 


    اولا وقتي همچين چيزي نوشتم يعني واقعا اتفاق افتاده که نوشتم

    دوما : جوگير ! :دي

    + دايي يادگار 
    ساعتي با دايي يادگار
    در ميدان ونک
    و مردمي از نس عصاره ي خدا
    موضوع جديد منه.
    ياحق
       1   2   3      >