سلامي به ارزش ماشين لامبورگيني.
خوبيد شما. شعر زيبا و به جايي بود. ممنون. ابتداي شعر منو به ياد شعر ناصر فيض مي ندازه که پيشه رهبر خوند:
« بايد که شيوه ي سخنم را عوض کنم
شد ، شد ، نشد دهنم را عوض کنم
گاهي براي خواندن يک شعر لازم است
روزي سه بار انجمنم را عوض کنم
...
در راه اگر به خانه ي يک دوست سر زدم
اين بار شکل در زدنم را عوض کنم
...
دارد قطار عمر کجا مي برد مرا
يا رب عنايتي ، ترنم را عوض کنم
ور نه ز هول مرگ زماني هزار بار
مجبور مي شوم کفنم را عوض کنم»
اين شعر طولانيه ولي بسيار زيباست و کمي طنز آميز(شعر بالا رو عرض مي کنم).